احمدالحسن



جیش الغضب الإلهی، یکی از  شاخه های مهم جریان احمدالحسن است که مدتی پس از درگیری پادگان ارگه در سال 2008؛ که با معرفی «عبدالرزاق الجابری» به عنوان نماینده احمدالحسن، اعلام استقلال کرده و «مکتب نجف و رایات سود و احلاس» را به عنوان سه جریان انحرافی معرفی نمود.


▪️این گروه جایگاه خود در فرقه احمدالحسن را با عنوان «الهیئة العُلیا لإدارة مشروع الإصلاح المهدوی» تعریف کرده  و با تدوین و انتشار قانون اساسی خود در تاریخ 1397/9/22 که متشکل از 102 ماده، به همراه یک بیانیه(در 7 بند) است، تمامی اتباع احمدبصری را به تبعیت از خود فراخوانده و علاوه بر آن، خواستار پیروی مراجع عظام تقلید و مردم عراق بوده اند!


‍ حجت‌الاسلام‌والمسلمین علی محمدی هوشیار در دانشگاه آزاد کرج؛ 

مدعیان مهدویت در سه گروه قرار دارند 

در حال حاضر به‌طور عمده با سه گروه از مدعیان مهدویت مواجه هستیم: دستهٔ اول کسانی‌اند که خودشان را به مهدی بودن، معرفی کرده‌اند. این دسته، اغلب از میان اهل سنت بوده‌اند.

دستهٔ دوم، کسانی‌اند که خودشان را مهدی معرفی نکرده و دیگران ایشان را مهدی دانسته‌اند، اما آنها در مقابل این تفکر ساکت بوده و اعتراضی به آن نداشته‌اند. این دسته، غالباً از بین شیعیان ـ البته از بین شیعیان 12 امامی چنین افرادی کم بوده‌اند و اکثر آنها از میان فرقه‌های انحرافی شیعه ـ بوده‌اند.

دستهٔ سوم، کسانی‌اند که نه ادعای مهدی بودن داشته‌اند و نه دیگران آنها را مهدی پنداشته‌اند، بلکه اینها ـ با عناوینی همچون سید حسنی، یمانی، سید خراسانی و مدعیان بابیت و زمینه‌سازی ـ ادعای زمینه‌سازی فرهنگی و نظامی برای ظهور امام زمان(عج) را داشته‌اند. از بین اهل سنت و شیعیان، افراد فراوانی هستند که متعلق به دستهٔ سوم می‌باشند. دستهٔ سوم، غالباً جریان‌ساز بوده و فضا را برای مدعیان مهدویت، فراهم ساخته و منتسبین به آن، نسبت به دو دستهٔ دیگر، موفق‌تر بوده‌اند، زیرا می‌دانستند فضای ذهنی شیعه، متأثر از فضای ذهنی اهل سنت، به‌گونه‌ای است که ما را به زمینه‌سازی ترغیب می‌کند.


شبکه خبری بیداری پلاس


از رافعی نقل شده که گفت: 

مرا پسر عمویی بود به نام حسن بن عبدالله، که مردی زاهد و از عابدترینِ مردمِ روزگارش بود. و گاهی سلطان از او دیدار می کرد و چه بسا [پیش می آمد که] با گفتاری درشت با سلطان برخورد و او را موعظه و امر به معروف می کرد. سلطان نیز به خاطر صلاحیتِ او گفتارش را تحمل می کرد و می پذیرفت. 


پیوسته حالِ پسر عمویم چنین بود تا اینکه روزی حضرت موسی بن جعفر (علیهما السلام) وارد مسجد پیامبر (صلی الله علیه و آله) شد و او را دید و نزدیکش رفته و فرمود: ای اباعلی، چقدر احوالِ تو در نزدِ من خوشایند و مایه ی خوشحالی من است، جز اینکه همانا تو را "معرفت" نباشد. پس برو و معرفت بطلبد. 

حسن بن عبدالله گفت: فدایت شوم، معرفتِ [منظور شما] چیست؟ 

امام فرمود: برو در دین تفقه نما و کسب حدیث کن.

گفت : از چه کسی؟ 

فرمود: از انس بن مالک و از فقهای مدینه و بعد، آن احادیث را بر من عرضه کن. 


پس حسن بن عبدالله رفت و با فقهای مدینه گفتگو و مباحثه نمود و احادیث آنان را برای امام آورده و بر ایشان عرضه کرد. و امام همه ی آن احادیث را [از اعتبار] ساقط کرد [و بطلان آنها برای او تبیین نمود]. سپس فرمود: برو و معرفت را جستجو کن. 

از آنجا که او به دینش توجه و اهتمام بسیار داشت، همواره منتظرِ فرصتی بود تا با امام ملاقات [خصوصی] داشته باشد. تا اینکه روزی امام به سوی زمینی که داشت [از مدینه] خارج شد و حسن نیز به دنبال ایشان رفت و در راه به امام ملحق شد و به ایشان عرض کرد: فدایت شوم، من در پیشگاهِ خداوند [به سبب این درخواست] بر شما احتجاج می کنم، پس مرا به سوی معرفت [حقیقی] راهنمایی بفرما.


آنگاه امام او را به امیرالمؤمنین علیه السلام آگاه و برایش بیان کرد که امرِ امامت بعد از رسول خدا (ص) با امیرالمؤمنین (ع) بوده و او را به امور و احوالِ عُمَر و ابوبکر نیز آگاه نمود و او نیز از امام پذیرفت.

سپس به امام عرض کرد: پس چه کسی بعد از امیرالمؤمنین (ع) امام است؟ 

فرمود: حسن (علیه السلام)، سپس حسین (علیه السلام) و امامان را معرفی نمود تا به خودش رسید و آنگاه سکوت کرد. حسن بن عبدالله گفت: فدایت شوم، امروز چه کسی امام است؟ 

امام فرمود: اگر تو را خبر دهم قبول می کنی؟ 

عرض کرد: بله، فدایت شوم. 

فرمود: [آن امام] من هستم. 


حسن بن عبدالله گفت: آیا چیزی هست که برای من دلیل باشد؟ 

امام فرمود: به سوی آن درخت برو – و به اُمّ غَیلان [نوعی درخت] اشاره کرد – و به او بگو موسی بن جعفر به تو می گوید پیش بیا. حسن گوید: من به سویش رفتم و دیدم که درخت زمین را می شکافت تا اینکه مقابلِ ایشان توقف کرد، سپس امام اشاره کرد و درخت به جایگاهش برگشت. 


آنگاه وی به امامت موسی بن جعفر (علیهما السلام) اقرار نموده و بعد از آن سکوت اختیار کرد و کسی سخن گفتنش را ندید. 

قبل از این ماجرا و تشیع اش خواب ها و رؤیا های خوب می دید و نیز دیگران در مورد او خواب های خوب می دیدند امّا بعد از این امر، خواب دیدنش قطع شد. 

پس شبی در حالتی چون خواب، حضرت امام صادق علیه السلام را دید و به ایشان از قطع شدن خواب هایش شکایت کرد. 


امام فرمود: غمگین نباش، زیرا که هرگاه مؤمن در ایمان، استوار و ثابت گردد، رؤیا از او برداشته شود. 


بصائر الدرجات فی فضائل آل محمد (ص)‏، ص254

بحار الأنوار (ط - بیروت)، ج‏48، ص52



بعد از شورش اتباع احمد بصری در تربت حیدریه و درگیری با مامورین نظم و‌امنیت

تعدادی از یاغیان این جماعت بازداشت شدند

جالب این جاست که امام فیسبوکی در این باره بیانیه داده است 

در بیانیه بازهم رسوایی به بار آورده و جهل خودش را نشان داده است

علاوه بر خطاهای موجود در گفتار و‌نوشتار، در سطر ششم بعد از موضوع

نوشته 

ادناه فیدیو فی تربة حیدریه فی مشهد!!

یعنی در زیر نوشته : فیلم درگیری در تربت حیدریه در مشهد است

این یعنی جهل و‌رسوایی و‌ بی سوادی 

چون تربت حیدریه با مشهد بیش از ۱۴۰ کیلومتر فاصله دارد


امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف در باره معیار شناخت مدعی دروغین تکرار خطا را معرفی کرده اند

درد زیارت جامعه کبیره نیز می‌خوانیم که عصمکم الله من الل

خداوند اهل البیت را از هر نوع خطا و‌لغزشی ایمن کرده است


ایا زمان ان نرسیده است که فریب خوردگان بخود بیایند و‌ متوجه بشوند که این شخص دجال است و خداوند اورا رسوا کرده است.


منبع:کانال تابوت دجال


چه کسی اموال امام را میگیرد؟

ناظم العقیلی ضمن روایاتی که تاکید بر احمد اسماعیل دارند، این روایت را آورده است :

((در روایت است که او اموال قائم را می‌گیرد و اصحاب کهف پشت سرش راه می‌روند و او وزیر راست قائم و حاجب و نماینده اوست و.)) (١)

پاسخ:

با مراجعه به اصل روایت، دروغ این شخص آشکار می‌شود، زیرا روایت درباره حضرت عیسی علیه السلام. 

عمر بن ابراهیم اوس در کتابش از رسول خدا روایت کرده که فرمودند عیسی بن مریم علیه السلام هنگام صبح درمیان دو لباس زرد از زعفران به زمین می آید، جسم و سر او سفید است و موهایش از هم جدا و با فاصله است و گویا از سر او روغن میچکد، در دستش دشنه ای است، صلیب را می‌شکند و خوک را می‌کشد و دجال را به هلاکت میرساند و اموال قائم را تحویل می‌گیرد و پشت سر او اصحاب کهف راه می‌روند و او وزیر دست راست قائم و جانشین او است و امنیت را در مغرب و مشرق از کرامت حجت بن الحسن میگستراند. (٢)

➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖

پاورقی:

(١)الرد الحاسم علی منکری ذریه القائم، ص٣٠

(٢)سید هاشم بحرانی، غایه المرام، ج٧، ص٩٣


علی ابو رغیف در بحث ((روایاتی که به احمد الحسن اشاره می‌کند)) یکی از این روایات رو چنین بیان کرده است (میان آنها جوانی است که دو ساق او زرد است و اسمش احمد است) (١)


پاسخ:


با مراجعه به متن روایت که ابن شهر آشوب آن را در باب (اخباره بالمنایا و البلا یا والا عمال)آورده است آشکار می‌شود که غلامی نامش احمد است و ساقهای زرد رنگ دارد یکی از حاکمان ظالم در زمان فتنه بنی عباس است. ابن شهر آشوب رحمه‌الله علیه پس از بیان برخی سخنان حضرت _درباره آشوب های مملکت بنی عباس در خطبه لؤلؤیه_چنین می‌فرماید:

(و سخن آن حضرت در خطبه غراء که فرمودند :وای بر اهل زمین! آنگاه که بر منابرشان نام ملتجی و مستکفی خوانده شود و ملتجی در القاب ایشان شناخته نشده است، اما در صفات آنها که بیان کردیم، اورا با لقب متقی شناختم که به بنی حمدان پناه برده بود، سپس حضرت مردی از ربیعه را که اول نامش سین و میم است نام برده و به دنبال او فردی را که در اسمش دال و قاف است و ویژگی او و حکومتش را بیان کردند. سخن حضرت که فرمودند: در میان آنها جوانی با ساقهای قرمز است که نامش احمد است) (٢)از این رو برخی اعلام نیز درباره این فقره چنین فرموده اند:

(در روایت امیر مؤمنان علیه السلام در اخبار حماسه ها و حاکمانی که پس از ایشان می آید آمده است،و از آنها است جوانی را که دو ساق او زرد است و نامش احمد است. (٣)بنابراین غلامی که ساقهای زرد داشت، نام یکی از ظالمانی بوده که امیر مؤمنان علیه السلام بنابه نقلی پیش بینی او را کرده بود، اما ابو رغیف که مقید است هر نام را به احمد اسماعیل ربط دهد بی تامل و تنها با دیدن نام احمد در روایت آن را به امام خود منسوب کرده است بدون آنکه متوجه کلام فضاحت بار خودش باشد.

ناگفته نماند که عبد ارزاق دیراوی در پاسخ به برخی ردیه ها بر پیروان احمد اسماعیل که این رسوایی آنها را به نقل از برخی تالارهای گفتمان طرفدارهای او متذکر شده بود چنین نوشته است :

((چنین اشکالی رسوایی است، چون معروف است که اشکال به یک شی در صورتی صحیح است که به شکل رسمی مربوط به کسانی باشد که به آنها اشکال شده است و نشانه این رسمیت این است که در کتاب یا بیانیه ای صادر از دعوت مبارکه وجود داشته باشد، اما کلام تالارهای گفتمان بر احدی حجت نیست.)) (۴)ما همان مطلب را از کتب رسمی ایشان آورده ایم، پس رسوایی متوجه ایشان است نه دیگران.

➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖

پاورقی :

(١)الطریق الی الدعوه الیمانیه، ص٢۶

(٢)المناقب،ج٢،ص١٠٨

(٣)نمازی شاهرودی، المستدرک سفینة البحار، ج۶ص٢٩٢

(۴)دعوه احمد الحسن هی الحق المبین ص١۴٩

کانال رسول ابلیس


ابو محمد انصاری ضمن جسارت های خویش به مقام مرجعیت شیعه مینویسد:

((از آنچه گذشت حقیقت دولت بنی العباس در آخرامان آشکار شد که چگونه فقهای گمراه، بسیاری از شیعیان را در ولایت دجال داخل کرده و از ولایت ال محمد بیرون می برند، اکنون برخی از روایاتی را می آورم که پرچم بنی العباس کنونی را به گمراهی توصیف کرده اند، در روایت وصفشان چنین وارد شده است، اسامی آنها کنیه و قبایلشان قریه هاست و لباس هایی چون رنگ شب تاریک بر تن دارند. آنها به بنی عباس بازگشت می‌کنند در روایت دیگری آمده است؛ آنها به عهد و میثاقی وفا نمی‌کنند، به حق دعوت می‌کنند و از اهل آن نیستند اسامی ایشان کنیه ها و نسبتشان به قریه هاست و موهایشان مانند موی ن بلند است. (١)


پاسخ 

این شخص نیز همانند دیگر موارد، حدیث را با تقطیع و تحریف فراوان نقل کرده تا بر مقاصد خاص خود منطبق کنند اصل این دو روایت چنان است:

(سعید ابو عثمان برای ما حدیث کرد از جابر جعفی از امام باقر علیه السلام که فرمود آنگاه که سال ١٢٩رسید و بین بنی امیه اختلاف شده و الاغ جزیره قیام کندو بر شام غلبه کند، پرچم های سیاه در سال صدوبیست [ونه‌] ظهور نمایند و قومی ظاهر شود که قلبهایشان مانند براده آهن سخت است و مویشان تا شانه است و مهربانی و رحمتی بر دشمنان ندارند، اسامی آنها کنیه و قبایلشان قریه هاست و لباسی به رنگ شب تاریک بر تن دارند و به آل عباسی منتهی خواهند شد و آن دولت ایشان است. پس بزرگان آن زمان را می‌کشند تا آنکه از دست آنها به بیابان فرار کنند؛ پس دولتشان پیوسته خواهد بود تا ستاره دنباله دار ظهور کند و آنها بینشان اختلاف بوجود آید. (٢)

(ولید و رشیدین از ابن لهیعه از ابی قبیل از ابی رومان از علی بن ابی طالب نقل کرد که فرمود :آنگاه که پرچم های سیاه را دیدید از جای خود حرکت نکنید سپس قومی ضعیف ظاهر می‌شوند که قلبهایشان مانند براده های آهن سخت است آنها وفادار به هیچ عهدی نیستند، به حق فرامی‌خوانند در حالی که از آن نیستند، اسامیشان کنیه و نسبتهایشان از شهرها گرفته شده است تا آنکه در بین خود اختلاف پیدا می‌کنند و خداوند اهل حق هرکسی را که بخواهد ظاهر می‌سازد. (٣)از تاریخ ١٢٩ه.ق و بحث پرچم های سیاه آشکار می‌شود که مقصود قیام ابومسلم خراسانی است در نتیجه این دو روایت هیچ ارتباطی به ادعای یاران احمد اسماعیل ندارد.

➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖

پاورقی :

(١)جامعه الادله، ص١٠٠

(٢)الفتن، ص١١٨، لازم به بیان است که منظور از الاغ جزیره ای در این روایت شخص مروان حمار است که به این وصف مشهور بوده است، این لفظ در دیگر روایات نیز درباره او بیان شده است، برای مثال رک، الملاحم والفتن ص٧٩همچنین بلاذری بیان کرده که وجه تسمیه او به این نام به دلیل تکبر وی و بی مبالاتی اش در کارها و شباهتش با قاتلی ستمگر به نام حمار ازد بوده است، رک. انساب الاشراف، ص١۵٩ج۴، در اینجا بیان این نکته نیز ضروری است که ظاهرا لفظ صحیح روایت (صدوبیست و هفت) است نه (صدوبیست و نه) و عدد هفت مانند موارد متعددی دیگر به عدد نه تصحیف شده است، زیرا چنانکه در کتب تاریخ ضمن حوادث این سال بیان شده در سال١٢٧ه. ق بود که مروان به شام حمله کرد و ابراهیم بن ولید را شکست داد.

(٣)الفتن،١٢٠


نقد فایل تصویری مبلغ همبوشی (فتحیه)


۱۶-حدیث ۲۳۸ صفحه ۴۸۳تا ۴۹۵کتاب غیبت شیخ طوسی(صلوات ضراب اصفهانی)


صلوات طولانی که فتحیه این مبلغ همبوشی به آن اشاره میکند در واقع صلواتی است از ضراب اصفهانی که وی از قول پیرزنی نقل میکند در باب صلوات فرستادن بر پیامبر و اوصیای بزرگوارش از ناحیه حضرت ولی عصر عجل الله تعالی فرجه الشریف .


با رجوع به متن صلوات خواهیم دید که ابتدای صلوات دقیقا تصریح به نام ائمه دوازده گانه دارد واین خود مشت محکمی است بر دهان این ناصبی که در صدد افزودن بر تعداد ائمه دوازده گانه می باشد .


با دقت در متن روایت میبینیم که این صلوات از دو بخش تشکیل شده وبعد از صلوات اولیه بر ائمه دوازده گانه در بخشی دیگر مجدد صلواتی جدید را حضرت آعاز میکند و بیان میکند " اَلّلهمَ صَل عَلی مُحمد المصطفی وعَلیِ المُرتَضی وفاطِمهَ اَهرا والحَسن الرِّضا و الحُسین المُصطفی وجَمیع الاوُصیاء،." وبعد عبارت "صل عَلی وَلیکَ و وُلاه عَهده وَالائمه مِن وُلدِه"را میاورد که این دقیقا اشاره به امام حسین و والیان عهد او و فرزندان وی دارد نه فرزندان امام زمان روحی فداه .چرا که آخرین نامی که در بخش دوم صلوات به آن اشاره شده وجود نازنین امام حسین علیه السلام میباشد ولی این مبلغ شهرت طلب همچو رئیس مکتب نجف همبوشیها (ناظم العقیلی) با تدلیس و تقطیع، انتهای صلوات در قسمت دوم را به انتهای صلوات در بخش اول میچسباند تا در این راستا اینگونه وانمود کند که منظور از عبارت "والائمه من ولده" فرزندان امام زمان میباشند که با دقت در صلوات به این خباثت درونی این مبلغ پی خواهید برد.


نکته دیگر اینکه در همان بخش اول صلوات بعد از سلام بر امام عصر روحی فداه آن حضرت را با صفت" القائم" مشخص و متمایز میکند.


اما نکته جالب دیگر، عبارت "اِلّلهمَ اَعطِه فی نفسهِ و ذُریتهِ و شیعتهِ و خاصته و عامته و عَدوِه و جَمیع اَهل الدنیا" که در بخش اول صلوات میباشد و این مبلغ همبوشی به آن اشاره میکند به وضوح مشخص است که دعایی است عام برای خود حضرت و فرزندانش و شیعیانش و تمام اهل دنیا نه اینکه صرفا مختص فرزندان حضرت باشد.



کتابی که امروز برای دانلود قرار داده ایم ٬ کتابی است مفید و با موضوع مناظره با هواداران و اتباع مدعی مهدویت احمدالحسن یا همان احمد اسماعیل بصری.


نوشته سید مهدی مجتهد سیستانی

دانلود کتاب
عنوان: کتاب نبرد ۱ مناظره با اتباع احمدالحسن
حجم: 4.91 مگابایت
توضیحات: کتاب مناظره با اتباع و انصار احمدالحسن یمانی


بصره یا فلسطین؟


علی ابو رغیف در بحث ((روایاتی که به احمد الحسن اشاره می‌کند)) مینویسد.

(و وارد شده که نام او در کتب نازل شده بر انبیای گذشته بیان شده است :در مکه مردی معصوم متولد می‌شود که نامش احمد و کنیه اش ابوالقاسم است و همچنین در قریه در عراق، یکی از آنها پیامبر و دیگری امام است(١)


پاسخ:

مطلبی که این فرد بیان کرده، از شرح اصول کافی مرحوم ملا صالح مازندرانی است (٢)که ایشان آن را از برخی افاضل نقل کرده اند، از شرح مرحوم علامه مجلسی در مرآت العقول آشکار می‌شود که آن فاضل، مرحوم استرآبادی بود. با رجوع به روایتی که آن مرحوم به شرح آن پرداخته اند. تحریف و خیانت مدعیان آشکار می‌شود. روایت کتاب شریف کافی چنین است :

((امام باقر علیه السلام فرمودند:آنگاه که پیامبر متولد شد، مردی از اهل کتاب به نزد قریش آمد و هشام بن مغیره و ولید بن مغیره و عاص بن هشام و ابووجزه بن ابی عمر بن امیه و عتبه بن ربیعه میان آنها بودند. به ایشان گفت آیا امشب فرزندی در میان شما متولد شده است؟ گفتند نه، گفت پس در فلسطین پسری متولد شده که اسمش احمد است و خالی به رنگ ابریشم سیاه دارد و هلاکت اهل کتاب یهود به دست اوست. ای گروه قریش، به خدا سوگند این مولود نصیب شما نشده است. (٣)چنانکه ملاحظه می‌شود، شخص اهل کتاب پس از گرفتن پاسخ منفی از گروهی از قریش ها گفته پس در فلسطین، قریه ای در عراق به این نام است، نه کشوری که امروزه این نام را دارد. مرحوم علامه مجلسی در شرح این روایت میفرمایند:((سخن او که گفته (پس در فلسطین متولد شد)در قاموس گفته شده که فلسطین منطقه ای در شام و قریه ای در عراق است.

میگویم:شاید آن مرد در کتب خوانده بود یا با علائمی برایش آشکار شده بود که امر منطبق بر مولودی در تهامه و مولودی در فلسطین است.فاضل استرآبادی گفته است در کتب نازل شده بر انبیای گذشته بیان شده که در مکه مردی معصوم متولد می‌شود که نامش احمد و کنیه اش ابوالقاسم است و همچنین در قریه ای در عراق یکی از آن دو نبی و دیگری امام است و در آن کتاب‌ها تاریخ شبی که یکی از آن دو متولد می‌شود نیز بیان شده است. تمام شد[سخن فاضل استرآبادی]می‌گویم اگر فلسطین اسمی برای سامرا بود این موجه بود(۴)اینکه فلسطین نام قریه ای در عراق است در کتب اصحاب لغت نیز گفته شده. از جمله فیروز آبادی مینویسد :فلسطون و فلسطین و گاهی حرف فاء مفتوح می‌شود. دهی در شام و قریه ای در عراق است. (۵)و زبیدی نوشته است:(و فلسطین. شهری است در عراق) (۶)همچنین یاقوت حمودی نیز مینویسد:بشاری گفته است، فلسطین همچنین قریه ای در عراق است، (٧)بنابراین آن شخص اهل کتاب احتمالا از طریق کتب انبیای گذشته خبر داشته که دو نفر با نام احمد متولد میشوند یکی در حجاز و دیگری در قریه ای به نام فلسطین، وقتی قریشی ها میلاد رسول گرامی صلی الله علیه و آله را تکذیب کردند آن شخص نتیجه گرفته است که دیگر در فلسطین متولد شده است، اما پیروان احمد اسماعیل همه این موارد را حذف کرده و قریه در عراق را به دروغ محل تولد امامشان دانسته اند، حال آنکه نص روایت فلسطین است، مضحک این است که ابو محمد الانصاری در کتاب جامع الادله نص کامل روایت را آورده و با وجود آن چنین نتیجه گرفته که مولود در عراق همان احمد اسماعیل است(٨)حال آنکه عبارت فلسطین جایی برای چنین تحریف هایی باقی نمی‌گذارد. 

➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖

پاورقی:


(١)الطریق الی الدعوه الیمانیه، ص٢٧

(٢)محمد صالح، مازندرانی، شرح اصول کافی، ج١٢، ص۴٢١

(٣)کافی، ج٨، ص٣٠٠_٣٠١،ح۴۵٩

(۴)مرات العقول، ج٢۶، ص٣۵۵

(۵)القاموس،المحیط،ج٢،ص٣٧٨،طریحی مجمع البحرین، ج۴، ص٢۶۶به نقل از آن،

(۶)تاج العروس، ج١٠ص٣۶٨

(٧)یاقوت حمودی، معجم البلدان، ج۴ص٢٧۵

(٨)جامع الادله، ص٢٠٠، از اموری که زن فرزند مرده را نیز به خنده وا می‌دارد این است که انصاری در پاورقی کتابش گفته ((نمی‌توانیم روایت را بر امام مهدی حمل کنیم چون نام ایشان محمد است و احمد نیست)) این در حالی است که می‌توانند فلسطین را بر بصره حمل کنند!!



⚜روایت دیگری که آیه قرآنی هم در آن هست کتاب ″کافی شریف، ج1، ص341″ :


*ام هانی می گوید از امام باقر (ع) درباره این سخن خدا که فرمود «فَلا أُقْسِمُ بِالْخُنَّس، الْجَوارِ الْکُنَّس» [15و 16/تکویر] سوال کردم؟ فرمود منظور امامیست که سال 260 پنهان می شود، سپس همچون شهابی که در شبی تاریک بدرخشد ظاهر می گردد و اگر زمان او را درک بکنی چشمت روشن خواهد شد.


جالب اینجاست که عین همین روایت با یک تعبیر دیگری آمده و طرفدارهای احمدالحسن سوء استفاده می کنند، چه هست؟ یعنی امام فرمود (این فراز) «فَلا أُقْسِمُ بِالْخُنَّس، الْجَوارِ الْکُنَّس» مولودی است در آخرامان، او مهدی این خاندان است برای او دوران غیبتی است که برخی به گمراهی می افتند. اینجا طرفدارهای احمد الحسن این روایت دومی را می آورند که در آن سال 260 نیست! 


یعنی می خواهم بگویم چه قدر اینها مکار هستند! اما این روایت را با روایت های دیگر مقایسه بکنید آنجا امام باقر (ع) می گوید این مهدی همان مهدی است که در سال 260 پنهان شد! یعنی این مهدی همان امام زمان (عج) است. می خواهم بگویم اینطوری تدلیس و فریب در کار جریان احمدالحسن چه قدر زیاد است. 


استاد احسان عبادی

 

#شرح_احادیث_مهدویت

#متن_شرح_احادیث_مهدویت


تبلیغات

محل تبلیغات شما
محل تبلیغات شما محل تبلیغات شما

آخرین وبلاگ ها

آخرین جستجو ها

کارشناسی ارشد حقوق خصوصی گلستان Carol مامانِ واقعیِ پری‌چه Hell بر بال انديشه: يا علي مدد فروشگاه لوازم خانگی سعادت پور همه چی روزنوشت های مسافر شب مهتاب هادي قهرماني مطلب اختصاصی