ابو محمد انصاری ضمن جسارت های خویش به مقام مرجعیت شیعه مینویسد:
((از آنچه گذشت حقیقت دولت بنی العباس در آخرامان آشکار شد که چگونه فقهای گمراه، بسیاری از شیعیان را در ولایت دجال داخل کرده و از ولایت ال محمد بیرون می برند، اکنون برخی از روایاتی را می آورم که پرچم بنی العباس کنونی را به گمراهی توصیف کرده اند، در روایت وصفشان چنین وارد شده است، اسامی آنها کنیه و قبایلشان قریه هاست و لباس هایی چون رنگ شب تاریک بر تن دارند. آنها به بنی عباس بازگشت میکنند در روایت دیگری آمده است؛ آنها به عهد و میثاقی وفا نمیکنند، به حق دعوت میکنند و از اهل آن نیستند اسامی ایشان کنیه ها و نسبتشان به قریه هاست و موهایشان مانند موی ن بلند است. (١)
پاسخ
این شخص نیز همانند دیگر موارد، حدیث را با تقطیع و تحریف فراوان نقل کرده تا بر مقاصد خاص خود منطبق کنند اصل این دو روایت چنان است:
(سعید ابو عثمان برای ما حدیث کرد از جابر جعفی از امام باقر علیه السلام که فرمود آنگاه که سال ١٢٩رسید و بین بنی امیه اختلاف شده و الاغ جزیره قیام کندو بر شام غلبه کند، پرچم های سیاه در سال صدوبیست [ونه] ظهور نمایند و قومی ظاهر شود که قلبهایشان مانند براده آهن سخت است و مویشان تا شانه است و مهربانی و رحمتی بر دشمنان ندارند، اسامی آنها کنیه و قبایلشان قریه هاست و لباسی به رنگ شب تاریک بر تن دارند و به آل عباسی منتهی خواهند شد و آن دولت ایشان است. پس بزرگان آن زمان را میکشند تا آنکه از دست آنها به بیابان فرار کنند؛ پس دولتشان پیوسته خواهد بود تا ستاره دنباله دار ظهور کند و آنها بینشان اختلاف بوجود آید. (٢)
(ولید و رشیدین از ابن لهیعه از ابی قبیل از ابی رومان از علی بن ابی طالب نقل کرد که فرمود :آنگاه که پرچم های سیاه را دیدید از جای خود حرکت نکنید سپس قومی ضعیف ظاهر میشوند که قلبهایشان مانند براده های آهن سخت است آنها وفادار به هیچ عهدی نیستند، به حق فرامیخوانند در حالی که از آن نیستند، اسامیشان کنیه و نسبتهایشان از شهرها گرفته شده است تا آنکه در بین خود اختلاف پیدا میکنند و خداوند اهل حق هرکسی را که بخواهد ظاهر میسازد. (٣)از تاریخ ١٢٩ه.ق و بحث پرچم های سیاه آشکار میشود که مقصود قیام ابومسلم خراسانی است در نتیجه این دو روایت هیچ ارتباطی به ادعای یاران احمد اسماعیل ندارد.
➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖
پاورقی :
(١)جامعه الادله، ص١٠٠
(٢)الفتن، ص١١٨، لازم به بیان است که منظور از الاغ جزیره ای در این روایت شخص مروان حمار است که به این وصف مشهور بوده است، این لفظ در دیگر روایات نیز درباره او بیان شده است، برای مثال رک، الملاحم والفتن ص٧٩همچنین بلاذری بیان کرده که وجه تسمیه او به این نام به دلیل تکبر وی و بی مبالاتی اش در کارها و شباهتش با قاتلی ستمگر به نام حمار ازد بوده است، رک. انساب الاشراف، ص١۵٩ج۴، در اینجا بیان این نکته نیز ضروری است که ظاهرا لفظ صحیح روایت (صدوبیست و هفت) است نه (صدوبیست و نه) و عدد هفت مانند موارد متعددی دیگر به عدد نه تصحیف شده است، زیرا چنانکه در کتب تاریخ ضمن حوادث این سال بیان شده در سال١٢٧ه. ق بود که مروان به شام حمله کرد و ابراهیم بن ولید را شکست داد.
(٣)الفتن،١٢٠
درباره این سایت